سوره ی ص
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ
به  نام خداوند رحمتگر مهربان صاد. سوگند به  قرآن پراندرز!
بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ
آری ، آنان که  کفر ورزیدند در سرکشی  و ستیزه اند.
کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِینَ مَنَاصٍ
چه  بسیار نسلها که  پیش از ایشان هلاک کردیم که  [ما را] به  فریاد خواندند، و[لی ] دیگر مجال گریز نبود.
وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ
و از اینکه  هشداردهنده ای  از خودشان برایشان آمده  درشگفتند، و کافران می  گویند: این، ساحری  شیاد است.
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ
آیا خدایان [متعدد] را خدای  واحدی  قرار داده ؟ این واقعا چیز عجیبی  است.
وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَی آلِهَتِکُمْ إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ یُرَادُ
و بزرگانشان روان شدند [و گفتند:] بروید و بر خدایان خود ایستادگی  نمایید که  این امر قطعا هدف [ما]ست.
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ
[از طرفی ] این [مطلب] را در آیین اخیر [عیسوی  هم] نشنیده ایم، این [ادعا] جز دروغبافی  نیست.
أءُنزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِّن ذِکْرِی بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذَابِ
آیا از میان ما قرآن بر او نازل شده  است؟ [نه !] بلکه  آنان در باره  قرآن من دودلند. [نه ،] بلکه  هنوز عذاب [مرا] نچشیده اند.
أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ
آیا گنجینه های  رحمت پروردگار ارجمند بسیار بخشنده  تو نزد ایشان است؟
أَمْ لَهُم مُّلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبَابِ
آیا فرمانروایی  آسمانها و زمین و آنچه  میان آن دو است از آن ایشان است؟ [اگر چنین است] پس [با چنگ زدن] در آن اسباب به  بالا روند.
جُندٌ مَّا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ
این سپاهک دسته های  دشمن در آنجا [بدر] در هم شکستنی اند.
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ
پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب [عمارت و] خرگاهها تکذیب کردند.
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَیْکَةِ أُوْلَئِکَ الْأَحْزَابُ
و ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه  [نیز به  تکذیب پرداختند] آنها دسته های  مخالف بودند.
إِن کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ
هیچ کدام نبودند که  پیامبران [ما] را تکذیب نکنند، پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد.
وَمَا یَنظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ
و اینان جز یک فریاد را انتظار نمی برند که  هیچ [مجال] سر خاراندنی  در آن نیست.
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ یَوْمِ الْحِسَابِ
و گفتند: پروردگارا، پیش از [رسیدن] روز حساب، بهره  ما را [از عذاب] به  شتاب به  ما بده .
اصْبِرْ عَلَی مَا یَقُولُونَ وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
بر آنچه  می گویند صبر کن، و داوود، بنده  ما را که  دارای  امکانات [متعدد] بود به  یاد آور، آری ، او بسیار بازگشتکننده  [به  سوی  خدا] بود.
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ
ما کوهها را با او مسخر ساختیم [که ] شامگاهان و بامدادان خداوند را نیایش می کردند.
وَالطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ
و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آوردیم] همگی  [به  نوای  دلنوازش] به  سوی  او بازگشتکننده  [و خدا را ستایشگر] بودند.
وَشَدَدْنَا مُلْکَهُ وَآتَیْنَاهُ الْحِکْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ
و پادشاهیش را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصله دهنده  عطا کردیم.
وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ
و آیا خبر دادخواهان چون از نمازخانه  [او] بالا رفتند به  تو رسید؟
إِذْ دَخَلُوا عَلَی دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَی بَعْضُنَا عَلَی بَعْضٍ فَاحْکُم بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَی سَوَاء الصِّرَاطِ
وقتی  [به  طور ناگهانی ] بر داوود درآمدند، و او از آنان به  هراس افتاد، گفتند: مترس، [ما] دو مدعی  [هستیم] که  یکی  از ما بر دیگری  تجاوز کرده ، پس میان ما به  حق داوری  کن، و از حق دور مشو، و ما را به  راه  راست راهبر باش.
إِنَّ هَذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِیَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِیهَا وَعَزَّنِی فِی الْخِطَابِ
این [شخص] برادر من است. او را نود و نه  میش، و مرا یک میش است، و می گوید: آن را به  من بسپار، و در سخنوری  بر من غالب آمده  است.
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَی نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ
[داوود] گفت: قطعا او در مطالبه  میش تو [اضافه ] بر میشهای  خودش، بر تو ستم کرده ، و در حقیقت بسیاری  از شریکان به  همدیگر ستم روا می دارند، به  استثنای  کسانی  که  ایمان آورده  و کارهای  شایسته  کرده اند، و اینها بس اندکند، و داوود دانست که  ما او را آزمایش کرده ایم. پس، از پروردگارش آمرزش خواست و به  رو درافتاد و توبه  کرد.
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَی وَحُسْنَ مَآبٍ
و بر او این [ماجرا] را بخشودیم، و در حقیقت برای  او پیش ما تقرب و فرجامی  خوش خواهد بود.
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَی فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ
ای  داوود، ما تو را در زمین خلیفه  [و جانشین] گردانیدیم، پس میان مردم به  حق داوری  کن، و زنهار از هوس پیروی  مکن که  تو را از راه  خدا به  در کند. در حقیقت کسانی  که  از راه  خدا به  در می روند، به  [سزای ] آنکه  روز حساب را فراموش کرده اند عذابی  سخت خواهند داشت!
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و آسمان و زمین و آنچه  را که  میان این دو است به  باطل نیافریدیم، این گمان کسانی  است که  کافر شده  [و حقپوشی  کرده ]اند، پس وای  از آتش بر کسانی  که  کافر شده اند.
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ
یا [مگر] کسانی  را که  گرویده  و کارهای  شایسته  کرده اند، چون مفسدان در زمین می گردانیم، یا پرهیزگاران را چون پلیدکاران قرار می دهیم؟
کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ
[این] کتابی  مبارک است که  آن را به  سوی  تو نازل کرده ایم تا در [باره ] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند.
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
و سلیمان را به  داوود بخشیدیم. چه  نیکو بنده ای . به  راستی  او توبه کار [و ستایشگر] بود.
إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ
هنگامی  که  [طرف] غروب، اسبهای  اصیل را بر او عرضه  کردند،
فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَن ذِکْرِ رَبِّی حَتَّی تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ
[سلیمان] گفت: واقعا من دوستی  اسبان را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشید] در پس حجاب ظلمت شد.
رُدُّوهَا عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ
[گفت:  اسبها] را نزد من باز آورید. پس شروع کرد به  دست کشیدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف کردن آنها در راه  خدا].
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَی کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ
و قطعا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی  بیفکندیم، پس به  توبه  باز آمد.
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَّا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ
گفت: پروردگارا، مرا ببخش و ملکی  به  من ارزانی  دار که  هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد، در حقیقت، تویی  که  خود بسیار بخشنده ای .
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاء حَیْثُ أَصَابَ
پس باد را در اختیار او قرار دادیم که  هر جا تصمیم می گرفت، به  فرمان او نرم، روان می شد.
وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ
و شیطانها را [از] بنا و غواص،
وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ
تا [وحشیان] دیگر را که  جفت جفت با زنجیرها به  هم بسته  بودند [تحت فرمانش درآوردیم].
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ
[گفتیم:] این بخشش ماست، [آن را] بی شمار ببخش یا نگاه  دار.
وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَی وَحُسْنَ مَآبٍ
و قطعا برای  او در پیشگاه  ما تقرب و فرجام نیکوست.
وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ
و بنده  ما ایوب را به  یاد آور، آنگاه  که  پروردگارش را ندا داد که : شیطان مرا به  رنج و عذاب مبتلا کرد.
ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ
[به  او گفتیم:] با پای  خود [به  زمین] بکوب، اینک این چشمه ساری  است سرد و آشامیدنی .
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِکْرَی لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ
و [مجددا] کسانش را و نظایر آنها را همراه  آنها به  او بخشیدیم، تا رحمتی  از جانب ما و عبرتی  برای  خردمندان باشد.
وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
[و به  او گفتیم:] یک بسته  ترکه  به  دستت برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن. ما او را شکیبا یافتیم. چه  نیکوبنده ای ! به  راستی  او توبه کار بود.
وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ
و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که  نیرومند و دیده ور بودند به  یادآور.
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکْرَی الدَّارِ
ما آنان را با موهبت ویژه ای  که  یادآوری  آن سرای  بود خالص گردانیدیم.
وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ
و آنان در پیشگاه  ما جدا از برگزیدگان نیکانند.
وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِّنْ الْأَخْیَارِ
و اسماعیل و یسع و ذوالکفل را به  یاد آور [که ] همه  از نیکانند.
هَذَا ذِکْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ
این یادکردی  است، و قطعا برای  پرهیزگاران فرجامی  نیک است.
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ
باغهای  همیشگی  در حالی  که  درهای  [آنها] برایشان گشوده است.
مُتَّکِئِینَ فِیهَا یَدْعُونَ فِیهَا بِفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ وَشَرَابٍ
در آنجا تکیه  می زنند [و] میوه های  فراوان و نوشیدنی  در آنجا طلب می کنند.
وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ
و نزدشان [دلبران] فروهشته نگاه  همسال است.
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ
این است آنچه  برای  روز حساب به  شما وعده  داده  می شد.
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ
[می گویند:] در حقیقت، این روزی  ماست و آن را پایانی  نیست.
هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ
این است [حال بهشتیان] و [اما] برای  طغیانگران واقعا بد فرجامی  است.
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ
به  جهنم درمی آیند، و چه  بد آرامگاهی  است.
هَذَا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَغَسَّاقٌ
این جوشاب و چرکاب است، باید آن را بچشند.
وَآخَرُ مِن شَکْلِهِ أَزْوَاجٌ
و از همین گونه ، انواع دیگر [عذابها]!
هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَکُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ
اینها گروهی اند که  با شما به  اجبار [در آتش] درمی آیند. بدا به  حال آنها، زیرا آنان داخل آتش می شوند.
قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِکُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ
[به  روسای  خود] می گویند: بلکه  بر خود شما خوش مباد! این [عذاب] را شما خود برای  ما از پیش فراهم آوردید، و چه  بد قرارگاهی  است.
قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِی النَّارِ
می گویند: پروردگارا، هر کس این [عذاب] را از پیش برای  ما فراهم آورده ، عذاب او را در آتش دو چندان کن.
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَی رِجَالًا کُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ
و می گویند: ما را چه  شده  است که  مردانی  را که  ما آنان را از [زمره ] اشرار می شمردیم نمی بینیم؟
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ
آیا آنان را [در دنیا] به  ریشخند می گرفتیم یا چشمها[ی  ما] بر آنها نمی افتد؟
إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ
این مجادله  اهل آتش قطعا راست است.
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
بگو: من فقط هشداردهنده ای  هستم، و جز خدای  یگانه  قهار معبودی  دیگر نیست.
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه  میان آن دو است، همان شکستناپذیر آمرزنده .
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ
بگو: این خبری  بزرگ است،
أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ
[که ] شما از آن روی  برمی تابید.
مَا کَانَ لِی مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَی إِذْ یَخْتَصِمُونَ
مرا در باره  ملا، اعلی  هیچ دانشی  نبود آنگاه  که  مجادله  می کردند.
إِن یُوحَی إِلَیَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ
به  من هیچ [چیز] وحی  نمی شود، جز اینکه  من هشداردهنده ای  آشکارم.
إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ
آنگاه  که  پروردگارت به  فرشتگان گفت: من بشری  را از گل خواهم آفرید.
فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ
پس چون او را [کاملا] درست کردم و از روح خویش در آن دمیدم، سجده کنان برای  او [به  خاک] بیفتید.
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
پس همه  فرشتگان یکسره  سجده  کردند.
إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ
مگر ابلیس [که ] تکبر نمود و از کافران شد.
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ
فرمود: ای  ابلیس، چه  چیز تو را مانع شد که  برای  چیزی  که  به  دستان قدرت خویش خلق کردم سجده  آوری ؟ آیا تکبر نمودی  یا از [جمله ] برتری جویانی ؟
قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ
گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریده ای  و او را از گل آفریده ای .
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ
فرمود: پس، از آن [مقام] بیرون شو، که  تو رانده ای .
وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَی یَوْمِ الدِّینِ
و تا روز جزا لعنت من بر تو باد.
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ
گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزی  که  برانگیخته  می شوند مهلت ده .
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ
فرمود: در حقیقت، تو از مهلتیافتگانی ،
إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
تا روز معین معلوم.
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ
[شیطان] گفت: پس به  عزت تو سوگند که  همگی  را جدا از راه  به  در می برم،
إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ
مگر آن بندگان پاکدل تو را.
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ
فرمود: حق [از من] است و حق را می گویم:
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَمِمَّن تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ
هرآینه  جهنم را از تو و از هر کس از آنان که  تو را پیروی  کند، از همگی شان، خواهم انباشت.
قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ
بگو: مزدی  بر این [رسالت] از شما طلب نمی کنم و من از کسانی  نیستم که  چیزی  از خود بسازم و به  خدا نسبت دهم.
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
این [قرآن] جز پندی  برای  جهانیان نیست.
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ
و قطعا پس از چندی  خبر آن را خواهید دانست.