علم و تکنولوژی

آموزشی،علمی،پژوهشی

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذهبی» ثبت شده است

ویژه ی ماه رمضان ...

 
 
 
   
۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۹:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا

نرم افزار قرآن الکترونیکی ذکر ، ویژه ی قرآن

جزئیات نرم افزار
عنوان: قرآن الکترونیکی ذکر همراه با تلاوت
محصول: محصول وب سایت (http://www.zekr.org)
فایل های این محصول
ردیف فایل حجم (MB) دریافت
۱ برنامه اصلی 7.8
۲ ترجمه فارسی 0.4
۳ تلاوت 642
"ذکر" نام نرم افزار فرآنی است که از مهمترین ویژگی های آن می توان به قابلیت اضافه کردن ترجمه قرآن به زبان های مختلف و همچنین اضافه کردن قرائت قرآن به این برنامه اشاره کرد.
این برنامه برای اجرا به برنامه ی Java Runtime Environment نیاز دارد. اگر بعد از نصب، برنامه اجرا نشد و با پیغام خطا مواجه شدید این برنامه را دانلود کرده و نصب نمایید.
شکل زیر نرم افزار را هنگامی که برای اولین بار بر روی رایانه ی خود نصب می کنید نشان می دهد.
قرآن الکترونیکی ذکر
این برنامه به طور پیش فرض تنها ترجمه ی قرآن به زبان انگلیسی را دارا می باشد.همچنین برای قرائت قرآن باید به اینترنت متصل باشید.

اضافه کردن ترجمه ی فارسی قرآن به برنامه

برای اضافه کردن ترجمه ی فارسی قرآن باید فایل ترجمه ی قرآن اثر دکتر الهی قمشه ای را بارگذاری کنید.
بعد از دانلود فایل ترجمه، برنامه را باز کرده و روی Tools > Add > Translation … کلیک کنید.
 
در پنجره ی باز شده آدرس مکانی که فایل ترجمه در آن قرار دارد را وارد کرده و فایل را انتخاب کنید و سپس گزینه ی Open را بزنید.
 
پنجره ای باز می شود که از شما میپرسد آیا میخواهید برای همه ی کاربرانی که از این کامپیوتر استفاده می کنند این ترجمه را نصب کنید؟ چون ممکن است که شما کاربر Admin نباشید گزینه ی Me Only را انتخاب و بر روی Ok کلیک نمایید.
 
حال این ترجمه بر روی کامپیوتر شما نصب شده،حال برای تغییر دادن ترجمه به فارسی به View > Translation بروید و همان طور که در شکل نشان داده شده است گزینه ی مهدی الهی قمشه ای را انتخاب کنید.
 

اضافه کردن تلاوت قرآن به برنامه

برای این که برای تلاوت آیات نیازی به وصل شد به اینترنت نداشته باشید باید فایل تلاوت قرآن که لینک دانلود آن گذاشته شده است را بارگذاری کنید
حجم این فایل بالا است و زمان زیادی برای بارگذاری این فایل طول خواهد کشید. اما با بارگذاری آن می توانید تمام قرآن را با صدای استاد عبدالباسط و بدون نیاز به وصل شدن به اینترنت داشته باشید
برای این کار باید ابتدا به Tools > Add > Recitation (*.recit.zip)… رفته و روی آن کلیک نمایید.
سپس در پنجره ی باز شده آدرس فایل دانلود شده را بدهید و Open را بزنید.
حال به قسمت Audio > Recitation رفته و Abdulbasit Abdussamad 48kbps (offline) را انتخاب نمایید.
۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۹:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا

قرآن در رایانه ی شما با کتاب الکترونیکی قرآن کریم

جزئیات نرم افزار
عنوان: کتاب الکترونیکی قرآن مجید
محصول: وب سایت پارس قرآن
فایل های این محصول
ردیف فایل حجم (MB) دریافت
۱ نسخه Windows XP 3
۲ نسخه Windows Vista / Se7en 3
این نرم افزار دارای متن قرآن به همراه ترجمه های فارسی و انگلیسی آن است.
همچنین شما با وصل شدن به اینترنت می توانید با استفاده از این برنامه در قرآن جست و جو انجام دهید
حجم کم این برنامه باعث شده است که برنامه ی مناسبی برای کاربرانی باشد که اینترنت پر سرعت ندارند.
عکس برنامه:
کتاب الکترونیکی قرآن مجید –محصول وب سایت پارس قرآن (http://www.parsquran.com)
۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۹:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا

جدید ترین و زیبا ترین فونت های اسلامی

جزئیات نرم افزار
عنوان: فونت های اسلامی
محصول: ---
فایل های این محصول
ردیف فایل حجم (MB) دریافت
۱ بسته فونت ها 0.3
Al-Kharashi 51:
Al-Kharashi51
Al-Kharashi 52:
Al-Kharashi52
Al-Kharashi 58 Naskh:
Al-Kharashi58Naskh
Al-Kharashi 59 Naskh:
Al-Kharashi59Naskh
Al-Kharashi 60 Naskh:
Al-Kharashi60Naskh
۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا

هر روز یک آیه از قرآن با نرم افزار آیه روز

جزئیات نرم افزار
عنوان: آیه امروز
محصول: وب‌سایت پارس قرآن
فایل های این محصول
ردیف فایل حجم (MB) دریافت
۱ فایل اجرایی 0.5
با نصب این برنامه آیات تصادفی از قرآن مجید در کامپیوتر شما نمایش داده می‌شود.
در این برنامه شما می توانید زمان نشان دادن آیه جدید را تنظیم کنید.به عنوان مثال شما می توانید به برنامه بگویید هر 2 ساعت یک‌بار آیه‌ی جدیدی از قرآن را به طور تصادفی به شما نشان دهد.
برای این کار کافی است که روی نشانگر برنامه در قسمت Notification Area راست کلیک کرده و دکمه ی Setting را فشار دهید.
عکس برنامه:
آیه امروز – محصول وب‌سایت پارس قرآن (http://www.parsquran.com)
توجه: برای اجرای این برنامه .NET Framework باید در رایانه شما نصب شده باشد. در صورت موجود نبودن، برنامه از شما خواهد خواست که اول .NET Frameworkرا نصب کنید.
۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۹:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا

ویژه نامه ماه مبارک رمضان

ویژه‌نامه ماه مبارک رمضان

همه چیزدر مورد ماه مبارک رمضان را در این جا ببینید...

برای ورود روی تصویر کلیک کنید

۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا

خطبه ی پنجم نهج البلاغه همراه با ترجمه ی کامل 5


 خطبه ی پنجم نهج البلاغه همراه با ترجمه ی کامل 5

و من کلام له علیه السلام : لما قبض رسول‏الله صلی الله علیه و اله و خاطبه ‏العباس‏ و ‏أبوسفیان‏ ‏بن‏ ‏حرب‏ فی أن یبایعا له بالخلافة:  أیها الناس شقوا أمواج الفتن بسفن النجاة، و عرجوا عن طریق المنافرة، و ضعوا تیجان المفاخرة، أفلح من نهض بجناح، أو استسلم فأراح، ‏ماء اجن‏، و لقمة یغص بها اکلها، و مجتنی الثمرة لغیر وقت ‏إیناعها کالزارع بغیر أرضه.  فإن أقل، یقولوا: حرص علی الملک، و إن أسکت یقولوا: ‏جزع‏ من الموت، ‏هیهات‏ ‏‏بعد‏ ‏‏اللتیا‏ ‏‏و‏ ‏‏التی‏‏ و الله لابن أبی‏طالب انس بالموت من الطفل بثدی أمه، بل ‏اندمجت‏ علی مکنون علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب ‏الارشیة فی ‏الطوی‏ البعیدة. 


پس از رحلت رسول خدا راههای پرهیز از فتنه‏ها ای مردم، امواج فتنه‏ها را با کشتیهای نجات، درهم بشکنید، و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید. و تاجهای فخر و برتری‏جویی را بر زمین نهید، رستگار شد آن کس که با یاران بپا خواست، یا کناره‏گیری نمود و مردم را آسوده گذاشت، اینگونه زمامداری، چون آبی بدمزه، و لقمه‏ای گلوگیر است، و آن کس که میوه را کال و نارس چیند، مانند کشاورزی است که در زمین دیگری بکارد. فلسفه سکوت در شرائطی قرار دارم که اگر سخن بگویم، می‏گویند بر حکومت حریص است، و اگر خاموش باشم، می‏گویند: از مرگ ترسید!! هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا، انس و علاقه فرزند ابیطالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است، اینکه سکوت برگزیدم، از علوم و حوادث پنهانی، آگاهی دارم که اگر باز گویم مضطرب می‏گردید، چون لرزیدن ریسمان در چاههای عمیق!! 

۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا

خطبه ی چهارم نهج البلاغه همراه با ترجمه ی کامل 4

خطبه ی چهارم نهج البلاغه همراه با ترجمه ی کامل 4

و من خطبة له علیه السلام: )  بنا اهتدیتم فی الظلماء، و ‏تسنمتم‏ ‏العلیاء، و بنا ‏‏انفجرتم‏‏ ‏عن‏ ‏‏السرار‏. ‏‏وقر‏ ‏سمع‏ ‏لم‏ ‏یفقه‏ ‏‏الواعیة‏، و ‏کیف‏ ‏یراعی‏ ‏‏النبأة‏ ‏من‏ ‏أصمته‏ ‏الصیحة؟ ‏‏ربط‏ ‏جنان‏ لم یفارقه الخفقان. ما زلت أنتظر بکم عواقب الغدر، و ‏أتوسمکم‏ ‏بحلیة ‏المغترین‏، حتی سترنی عنکم ‏جلباب‏ ‏الدین‏، و بصرنیکم صدق النیة، أقمت لکم علی سنن الحق فی ‏جواد ‏المضلة حیث تلتقون و لا دلیل، و تحتفرون و لا ‏‏تمیهون‏‏.  ألیوم أنطق لکم ‏العجماء ذات البیان، ‏‏عزب‏‏ رأی ‏امری‏ء تخلف عنی، ما شککت فی الحق ‏مذ ‏أریته‏، ‏لم‏ ‏یوجس‏ ‏موسی ‏علیه‏ ‏السلام‏ ‏خیفة علی نفسه، بل أشفق من غلبة الجهال و ‏دول‏ الضلال. ألیوم توافقنا علی سبیل الحق و الباطل، ‏من‏ ‏وثق‏ ‏بماء ‏لم‏ ‏یظمأ. 


اندرز به مردم ویژگیهای اهل بیت (ع) شما مردم به وسیله ما، از تاریکیهای جهالت نجات یافته و هدایت شدید، و به کمک ما، به اوج ترقی رسیدید، صبح سعادت شما با نور ما درخشید، کر است گوشی که بانگ بلند پندها را نشنود، و آن کس را که فریاد بلند، کر کند، آوای نرم حقیقت چگونه در او اثر خواهد کرد؟ قلبی که از ترس خدا لرزان است، همواره پایدار و با اطمینان باد من همواره منتظر سرانجام حیله‏گری شما مردم بصره بودم، و نشانه‏های فریب خوردگی را در شما می‏نگریستم، تظاهر به دینداری شما پرده‏ای میان ما کشید ولی من با صفای باطن درون شما را می‏خواندم. من برای واداشتن شما به راههای حق، که در میان جاده‏های گمراه‏کننده بود بپا خاستم در حالی که سرگردان بودید، و راهنمایی نداشتید، به دنبال رهبر و راهنما بودید اما او را نمی‏یافتید، امروز زبان بسته را به سخن می‏آورم، دور باد رای کسی که با من مخالفت کند، از روزی که حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شک و تردید نکردم، کناره‏گیری من چونان حضرت موسی (ع) برابر ساحران است که بر خویش بیمناک نبود، ترس او برای این بود که مبادا جاهلان پیروز گردند و دولت گمراهان حاکم گردد، امروز ما و شما بر سر دوراهی حق و باطل قرار داریم، آن کس که به وجود آب اطمینان دارد تشنه نمی‏ماند. 

۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا

سوره ی (ص) همراه با ترجمه ی کامل


 
سوره ی ص
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ
به  نام خداوند رحمتگر مهربان صاد. سوگند به  قرآن پراندرز!
بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ
آری ، آنان که  کفر ورزیدند در سرکشی  و ستیزه اند.
کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِینَ مَنَاصٍ
چه  بسیار نسلها که  پیش از ایشان هلاک کردیم که  [ما را] به  فریاد خواندند، و[لی ] دیگر مجال گریز نبود.
وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ
و از اینکه  هشداردهنده ای  از خودشان برایشان آمده  درشگفتند، و کافران می  گویند: این، ساحری  شیاد است.
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ
آیا خدایان [متعدد] را خدای  واحدی  قرار داده ؟ این واقعا چیز عجیبی  است.
وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَی آلِهَتِکُمْ إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ یُرَادُ
و بزرگانشان روان شدند [و گفتند:] بروید و بر خدایان خود ایستادگی  نمایید که  این امر قطعا هدف [ما]ست.
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ
[از طرفی ] این [مطلب] را در آیین اخیر [عیسوی  هم] نشنیده ایم، این [ادعا] جز دروغبافی  نیست.
أءُنزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِّن ذِکْرِی بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذَابِ
آیا از میان ما قرآن بر او نازل شده  است؟ [نه !] بلکه  آنان در باره  قرآن من دودلند. [نه ،] بلکه  هنوز عذاب [مرا] نچشیده اند.
أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ
آیا گنجینه های  رحمت پروردگار ارجمند بسیار بخشنده  تو نزد ایشان است؟
أَمْ لَهُم مُّلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبَابِ
آیا فرمانروایی  آسمانها و زمین و آنچه  میان آن دو است از آن ایشان است؟ [اگر چنین است] پس [با چنگ زدن] در آن اسباب به  بالا روند.
جُندٌ مَّا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ
این سپاهک دسته های  دشمن در آنجا [بدر] در هم شکستنی اند.
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ
پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب [عمارت و] خرگاهها تکذیب کردند.
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَیْکَةِ أُوْلَئِکَ الْأَحْزَابُ
و ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه  [نیز به  تکذیب پرداختند] آنها دسته های  مخالف بودند.
إِن کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ
هیچ کدام نبودند که  پیامبران [ما] را تکذیب نکنند، پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد.
وَمَا یَنظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ
و اینان جز یک فریاد را انتظار نمی برند که  هیچ [مجال] سر خاراندنی  در آن نیست.
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ یَوْمِ الْحِسَابِ
و گفتند: پروردگارا، پیش از [رسیدن] روز حساب، بهره  ما را [از عذاب] به  شتاب به  ما بده .
اصْبِرْ عَلَی مَا یَقُولُونَ وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
بر آنچه  می گویند صبر کن، و داوود، بنده  ما را که  دارای  امکانات [متعدد] بود به  یاد آور، آری ، او بسیار بازگشتکننده  [به  سوی  خدا] بود.
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ
ما کوهها را با او مسخر ساختیم [که ] شامگاهان و بامدادان خداوند را نیایش می کردند.
وَالطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ
و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آوردیم] همگی  [به  نوای  دلنوازش] به  سوی  او بازگشتکننده  [و خدا را ستایشگر] بودند.
وَشَدَدْنَا مُلْکَهُ وَآتَیْنَاهُ الْحِکْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ
و پادشاهیش را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصله دهنده  عطا کردیم.
وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ
و آیا خبر دادخواهان چون از نمازخانه  [او] بالا رفتند به  تو رسید؟
إِذْ دَخَلُوا عَلَی دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَی بَعْضُنَا عَلَی بَعْضٍ فَاحْکُم بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَی سَوَاء الصِّرَاطِ
وقتی  [به  طور ناگهانی ] بر داوود درآمدند، و او از آنان به  هراس افتاد، گفتند: مترس، [ما] دو مدعی  [هستیم] که  یکی  از ما بر دیگری  تجاوز کرده ، پس میان ما به  حق داوری  کن، و از حق دور مشو، و ما را به  راه  راست راهبر باش.
إِنَّ هَذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِیَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِیهَا وَعَزَّنِی فِی الْخِطَابِ
این [شخص] برادر من است. او را نود و نه  میش، و مرا یک میش است، و می گوید: آن را به  من بسپار، و در سخنوری  بر من غالب آمده  است.
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَی نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ
[داوود] گفت: قطعا او در مطالبه  میش تو [اضافه ] بر میشهای  خودش، بر تو ستم کرده ، و در حقیقت بسیاری  از شریکان به  همدیگر ستم روا می دارند، به  استثنای  کسانی  که  ایمان آورده  و کارهای  شایسته  کرده اند، و اینها بس اندکند، و داوود دانست که  ما او را آزمایش کرده ایم. پس، از پروردگارش آمرزش خواست و به  رو درافتاد و توبه  کرد.
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَی وَحُسْنَ مَآبٍ
و بر او این [ماجرا] را بخشودیم، و در حقیقت برای  او پیش ما تقرب و فرجامی  خوش خواهد بود.
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَی فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ
ای  داوود، ما تو را در زمین خلیفه  [و جانشین] گردانیدیم، پس میان مردم به  حق داوری  کن، و زنهار از هوس پیروی  مکن که  تو را از راه  خدا به  در کند. در حقیقت کسانی  که  از راه  خدا به  در می روند، به  [سزای ] آنکه  روز حساب را فراموش کرده اند عذابی  سخت خواهند داشت!
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و آسمان و زمین و آنچه  را که  میان این دو است به  باطل نیافریدیم، این گمان کسانی  است که  کافر شده  [و حقپوشی  کرده ]اند، پس وای  از آتش بر کسانی  که  کافر شده اند.
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ
یا [مگر] کسانی  را که  گرویده  و کارهای  شایسته  کرده اند، چون مفسدان در زمین می گردانیم، یا پرهیزگاران را چون پلیدکاران قرار می دهیم؟
کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ
[این] کتابی  مبارک است که  آن را به  سوی  تو نازل کرده ایم تا در [باره ] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند.
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
و سلیمان را به  داوود بخشیدیم. چه  نیکو بنده ای . به  راستی  او توبه کار [و ستایشگر] بود.
إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ
هنگامی  که  [طرف] غروب، اسبهای  اصیل را بر او عرضه  کردند،
فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَن ذِکْرِ رَبِّی حَتَّی تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ
[سلیمان] گفت: واقعا من دوستی  اسبان را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشید] در پس حجاب ظلمت شد.
رُدُّوهَا عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ
[گفت:  اسبها] را نزد من باز آورید. پس شروع کرد به  دست کشیدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف کردن آنها در راه  خدا].
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَی کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ
و قطعا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی  بیفکندیم، پس به  توبه  باز آمد.
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَّا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ
گفت: پروردگارا، مرا ببخش و ملکی  به  من ارزانی  دار که  هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد، در حقیقت، تویی  که  خود بسیار بخشنده ای .
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاء حَیْثُ أَصَابَ
پس باد را در اختیار او قرار دادیم که  هر جا تصمیم می گرفت، به  فرمان او نرم، روان می شد.
وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ
و شیطانها را [از] بنا و غواص،
وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ
تا [وحشیان] دیگر را که  جفت جفت با زنجیرها به  هم بسته  بودند [تحت فرمانش درآوردیم].
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ
[گفتیم:] این بخشش ماست، [آن را] بی شمار ببخش یا نگاه  دار.
وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَی وَحُسْنَ مَآبٍ
و قطعا برای  او در پیشگاه  ما تقرب و فرجام نیکوست.
وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ
و بنده  ما ایوب را به  یاد آور، آنگاه  که  پروردگارش را ندا داد که : شیطان مرا به  رنج و عذاب مبتلا کرد.
ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ
[به  او گفتیم:] با پای  خود [به  زمین] بکوب، اینک این چشمه ساری  است سرد و آشامیدنی .
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِکْرَی لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ
و [مجددا] کسانش را و نظایر آنها را همراه  آنها به  او بخشیدیم، تا رحمتی  از جانب ما و عبرتی  برای  خردمندان باشد.
وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
[و به  او گفتیم:] یک بسته  ترکه  به  دستت برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن. ما او را شکیبا یافتیم. چه  نیکوبنده ای ! به  راستی  او توبه کار بود.
وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ
و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که  نیرومند و دیده ور بودند به  یادآور.
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکْرَی الدَّارِ
ما آنان را با موهبت ویژه ای  که  یادآوری  آن سرای  بود خالص گردانیدیم.
وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ
و آنان در پیشگاه  ما جدا از برگزیدگان نیکانند.
وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِّنْ الْأَخْیَارِ
و اسماعیل و یسع و ذوالکفل را به  یاد آور [که ] همه  از نیکانند.
هَذَا ذِکْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ
این یادکردی  است، و قطعا برای  پرهیزگاران فرجامی  نیک است.
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ
باغهای  همیشگی  در حالی  که  درهای  [آنها] برایشان گشوده است.
مُتَّکِئِینَ فِیهَا یَدْعُونَ فِیهَا بِفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ وَشَرَابٍ
در آنجا تکیه  می زنند [و] میوه های  فراوان و نوشیدنی  در آنجا طلب می کنند.
وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ
و نزدشان [دلبران] فروهشته نگاه  همسال است.
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ
این است آنچه  برای  روز حساب به  شما وعده  داده  می شد.
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ
[می گویند:] در حقیقت، این روزی  ماست و آن را پایانی  نیست.
هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ
این است [حال بهشتیان] و [اما] برای  طغیانگران واقعا بد فرجامی  است.
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ
به  جهنم درمی آیند، و چه  بد آرامگاهی  است.
هَذَا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَغَسَّاقٌ
این جوشاب و چرکاب است، باید آن را بچشند.
وَآخَرُ مِن شَکْلِهِ أَزْوَاجٌ
و از همین گونه ، انواع دیگر [عذابها]!
هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَکُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ
اینها گروهی اند که  با شما به  اجبار [در آتش] درمی آیند. بدا به  حال آنها، زیرا آنان داخل آتش می شوند.
قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِکُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ
[به  روسای  خود] می گویند: بلکه  بر خود شما خوش مباد! این [عذاب] را شما خود برای  ما از پیش فراهم آوردید، و چه  بد قرارگاهی  است.
قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِی النَّارِ
می گویند: پروردگارا، هر کس این [عذاب] را از پیش برای  ما فراهم آورده ، عذاب او را در آتش دو چندان کن.
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَی رِجَالًا کُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ
و می گویند: ما را چه  شده  است که  مردانی  را که  ما آنان را از [زمره ] اشرار می شمردیم نمی بینیم؟
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ
آیا آنان را [در دنیا] به  ریشخند می گرفتیم یا چشمها[ی  ما] بر آنها نمی افتد؟
إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ
این مجادله  اهل آتش قطعا راست است.
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
بگو: من فقط هشداردهنده ای  هستم، و جز خدای  یگانه  قهار معبودی  دیگر نیست.
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه  میان آن دو است، همان شکستناپذیر آمرزنده .
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ
بگو: این خبری  بزرگ است،
أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ
[که ] شما از آن روی  برمی تابید.
مَا کَانَ لِی مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَی إِذْ یَخْتَصِمُونَ
مرا در باره  ملا، اعلی  هیچ دانشی  نبود آنگاه  که  مجادله  می کردند.
إِن یُوحَی إِلَیَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ
به  من هیچ [چیز] وحی  نمی شود، جز اینکه  من هشداردهنده ای  آشکارم.
إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ
آنگاه  که  پروردگارت به  فرشتگان گفت: من بشری  را از گل خواهم آفرید.
فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ
پس چون او را [کاملا] درست کردم و از روح خویش در آن دمیدم، سجده کنان برای  او [به  خاک] بیفتید.
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
پس همه  فرشتگان یکسره  سجده  کردند.
إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ
مگر ابلیس [که ] تکبر نمود و از کافران شد.
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ
فرمود: ای  ابلیس، چه  چیز تو را مانع شد که  برای  چیزی  که  به  دستان قدرت خویش خلق کردم سجده  آوری ؟ آیا تکبر نمودی  یا از [جمله ] برتری جویانی ؟
قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ
گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریده ای  و او را از گل آفریده ای .
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ
فرمود: پس، از آن [مقام] بیرون شو، که  تو رانده ای .
وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَی یَوْمِ الدِّینِ
و تا روز جزا لعنت من بر تو باد.
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ
گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزی  که  برانگیخته  می شوند مهلت ده .
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ
فرمود: در حقیقت، تو از مهلتیافتگانی ،
إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
تا روز معین معلوم.
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ
[شیطان] گفت: پس به  عزت تو سوگند که  همگی  را جدا از راه  به  در می برم،
إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ
مگر آن بندگان پاکدل تو را.
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ
فرمود: حق [از من] است و حق را می گویم:
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَمِمَّن تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ
هرآینه  جهنم را از تو و از هر کس از آنان که  تو را پیروی  کند، از همگی شان، خواهم انباشت.
قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ
بگو: مزدی  بر این [رسالت] از شما طلب نمی کنم و من از کسانی  نیستم که  چیزی  از خود بسازم و به  خدا نسبت دهم.
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
این [قرآن] جز پندی  برای  جهانیان نیست.
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ
و قطعا پس از چندی  خبر آن را خواهید دانست.
 
 
۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا

خطبه ی سوم نهج البلاغه همراه با ترجمه ی کامل 3


خطبه ی سوم نهج البلاغه همراه با ترجمه ی کامل
( و من خطبة له علیه السلام )  المعروفة بالشقشقیة:  أما و الله لقد ‏تقمصها ‏فلان‏، و إنه لیعلم أن ‏محلی‏ ‏منها ‏محل‏ ‏القطب‏ ‏من‏ ‏الرحی، ‏ینحدر ‏عنی‏ ‏السیل‏، ‏و ‏لا ‏یرقی ‏إلی‏ ‏الطیر، ‏فسدلت‏ دونها ثوبا، و ‏طویت‏ ‏عنها ‏کشحا، و طفقت أرتئی بین أن أصول بید ‏‏جذاء‏، أو أصبر علی ‏طخیة عمیاء، یهرم فیها الکبیر، و یشیب فیها الصغیر، و یکدح فیها مؤمن حتی ‏یلقی ربه.  فرأیت أن الصبر علی هاتا ‏أحجی، فصبرت و فی العین قذی، و فی الحلق ‏شجا، أری ‏تراثی‏ نهبا. حتی مضی الأول لسبیله، ‏فأدلی بها إلی ‏فلان‏ بعده ‏ثم‏ ‏تمثل‏ ‏بقول‏ ‏الأعشی.  ‏شتان‏ ‏ما ‏یومی‏ ‏علی ‏‏کورها‏  ‏و ‏یوم‏ ‏حیان‏ ‏أخی‏ ‏جابر.  فیا عجبا بینا هو ‏یستقیلها فی حیاته! إذ عقدها لآخر بعد وفاته، لشد ما ‏تشطرا ‏ضرعیها، فصیرها فی حوزة خشناء، ‏یغلظ ‏کلمها، و ‏یخشن‏ مسها، و یکثر ‏العثار فیها، و الإعتذار منها، ‏فصاحبها ‏کراکب‏ ‏‏الصعبة‏، إن ‏أشنق‏ لها ‏خرم‏، و إن ‏أسلس‏ لها ‏تقحم‏، ‏‏فمنی‏‏ ‏الناس‏ لعمر الله ‏بخبط و ‏شماس‏، و ‏تلون‏ ‏و ‏‏اعتراض‏‏، فصبرت علی طول المدة،    و شدة المحنة. حتی إذا مضی لسبیله، جعلها فی جماعة زعم أنی أحدهم، فیا لله و ‏للشوری، متی اعترض الریب فی مع الاول منهم؟ حتی صرت أقرن إلی هذه ‏النظائر، لکنی ‏أسففت‏ إذ أسفوا، و طرت إذ طاروا، ‏فصغا رجل منهم ‏لضغنه‏، ‏و ‏مال‏ ‏الآخر لصهره، ‏مع‏ ‏هن‏ ‏و ‏هن‏. إلی أن قام ثالث القوم ‏نافجا ‏حضنیه‏، بین ‏نثیله‏ و ‏معتلفه‏، و قام معه بنو أبیه ‏یخضمون‏ مال الله خضم الإبل ‏نبتة الربیع، إلی أن ‏انتکث‏ ‏‏علیه‏‏ ‏فتله‏، و ‏أجهز ‏علیه‏ ‏عمله‏، و ‏کبت‏ ‏به‏ ‏بطنته‏. فما راعنی إلا و الناس ‏الی‏ ‏‏کعرف‏‏ ‏‏الضبع‏‏ ‏ینثالون‏ علی من کل جانب، حتی لقد وطئ الحسنان، و ‏شق‏ ‏‏عطافی‏‏، مجتمعین حولی ‏‏کربیضة‏ ‏‏الغنم‏‏، فلما نهضت بالأمر ‏‏نکثت‏‏ ‏طائفة و ‏‏مرقت‏‏ أخری و ‏فسق‏ اخرون، کأنهم لم ‏یسمعوا الله سبحانه یقول: ‏تلک‏ ‏الدار ‏الاخرة ‏نجعلها ‏للذین‏ ‏لا ‏یریدون‏ ‏علوا ‏فی‏ ‏الأرض‏ ‏و ‏لا ‏فسادا ‏و ‏العاقبة ‏للمتقین‏ بلی و الله لقد سمعوها و وعوها، و لکنهم ‏حلیت‏ ‏الدنیا فی أعینهم، ‏وراقهم‏ ‏زبرجها. أما و الذی فلق الحبة، و ‏برأ ‏النسمة، لولا حضور ‏الحاضر، و قیام الحجة بوجود ‏الناصر، و ما أخذ الله علی العلماء ‏أن‏ ‏لا ‏یقاروا علی ‏کظة ظالم و لا ‏سغب‏ مظلوم، لألقیت حبلها علی ‏غاربها، و لسقیت اخرها بکأس اولها، و لألفیتم دنیاکم هذه أزهد عندی من ‏عفطة ‏عنز.    قالوا: و قام إلیه رجل من أهل ‏السواد عند بلوغه إلی هذا الموضع من خطبته فناوله کتابا، فأقبل ینظر فیه، ‏فلما ‏فرغ‏ ‏من‏ ‏قراءته‏ قال له ‏ابن‏ ‏عباس‏: یا أمیر المؤمنین لو ‏اطردت‏ ‏مقالتک‏ من حیث ‏أفضیت‏،  فقال: هیهات یا ‏ابن‏ ‏عباس‏ تلک ‏‏شقشقة‏ ‏‏هدرت‏‏ ‏ثم‏ ‏‏قرت‏‏.  قال ‏ابن‏ ‏عباس‏: فوالله ما أسفت علی کلام قط کأسفی علی ‏ذلک‏ الکلام ان لا یکون أمیر المؤمنین علیه السلام بلغ منه ‏حیث‏ أراد.  قال السید الشریف: قوله علیه السلام فی هذه الخطبة کراکب الصعبة إن أشنق لها خرم، و إن أسلس لها تقحم یرید أنه إذا شدد علیها فی جذب الزمام و هی تنازعه رأسها خرم أنفها، و إن أرخی لها شیئا مع صعوبتها تقحمت به فلم یملکها، یقال: أشنق الناقة إذا جذب رأسها بالزمام فرفعه، و شنقها أیضا. ذکر ذلک ابن السکیت فی إصلاح المنطق، و إنما قال علیه السلام: أشنق لها و لم یقل أشنقها لأنه جعله فی مقابلة قوله أسلس لها فکأنه قال: إن رفع لها رأسها بمعنی أمسکه علیها بالزمام، و فی الحدیث أن رسول الله صلی الله علیه و اله خطب علی ناقته و قد شنق لها فهی تقصع بجرتها، و من الشاهد علی أن أشنق بمعنی شنق قول عدی بن زید العبادی:  ساءها ما بنا تبین فی الأیدی  و إشناقها إلی الاعناق 


شقشقیه (معروف به خطبه شقشقیه) غصب خلافت و علل شکیبایی امام (ع) آگاه باشید! به خدا سوگند! ابابکر، جامه خلافت را بر تن کرد، در حالی که می‏دانست، جایگاه من در حکومت اسلامی، چون محور سنگهای آسیاب است (که بدون آن آسیاب حرکت نمی‏کند) او می‏دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است، و مرغان دور پرواز اندیشه‏ها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد، پس من ردای خلافت، رها کرده، و دامن جمع نموده از آن کناره‏گیری کردم، و در این اندیشه بودم، که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود بپا خیزم؟ یا در این محیط خفقان‏زا و تاریکی که بوجود آوردند، صبر پیشه سازم؟ که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می‏دارد، پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه‏تر دیدم، پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود، و با دیدگان خود می‏نگریستم که میراث مرا به غارت می‏برند! بازی ابابکر با خلافت تا اینکه خلیفه اول، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطاب سپرد (سپس امام مثلی را با شعری از اعشی عنوان کرد) مرا با برادر جابر (حیان) چه شباهتی است، من همه روز را در گرمای سوزان کار کردم و او راحت و آسوده در خانه بود!! شگفتا! ابابکر که در حیات خود از مردم می‏خواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگری درآورد؟ هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهره‏مند گردیدند. عمر و ماجرای خلافت سرانجام اولی حکومت را به راهی درآورد، و به دست کسی (عمر) سپرد، که مجموعه‏ای از خشونت، سختگیری، اشتباه و پوزش‏طلبی بود، زمامدار مانند کسی که بر شتری سرکش سوار است، اگر عنان محکم کشد، پرده‏های بینی حیوان پاره می‏شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط می‏کند سوگند به خدا مردم در حکومت دومی، در ناراحتی و رنج مهمی گرفتار آمده بودند، و دچار دوروییها و اعتراضها شدند، و من در این مدت طولانی محنت‏زا، و عذاب‏آور، چاره‏ای جز شکیبایی نداشتم، تا آنکه روزگار عمر هم سپری شد. شورا عمر و خلافت عثمان: سپس عمر خلافت را در گروهی قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می‏باشم!!، پناه به خدا از این شورا!، در کدام زمان من با اعضاء شورا برابر بودم؟ که هم‏اکنون مرا همانند آنها پندارند؟ و در صف آنها قرارم دهند؟ ناچار باز هم کوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گردیدم، یکی از آنها با کینه‏ای که از من داشت روی برتافت و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد و آن دو نفر دیگر که زشت است آوردن نامشان شکوه از خلافت عثمان تا آنکه سومی به خلافت رسید، دو پهلویش از پرخوری باد کرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود، و خویشاوندان پدری او از بنی‏امیه بپا خاستند، و همراه او بیت‏المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه‏ای که به جان گیاه بهاری بیافتد، عثمان آن قدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد، و اعمال او مردم را برانگیخت، و شکم بارگی او نابودش ساخت. بیعت عمومی مردم با امیرالمومنین (ع) روز بیعت، فراوانی مردم چون یالهای پرپشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آنکه نزدیک بود حسن و حسین (ع) لگدمال گردند، و ردای من از دو طرف پاره شد، مردم چون گله‏های انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند اما آنگاه که بپا خواستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند، و گروهی از اطاعت من سر باز زده از دین خارج شدند، و برخی از اطاعت حق سر برتافتند، گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که می‏فرماید: (سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است) آری! به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند اما دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشمهایشان را خیره کرد. مسوولیتهای اجتماعی سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران، حجت را بر من تمام نمی‏کردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم‏بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رها می‏نمودم، و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می‏کردم، آنگاه می‏دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی گوسفندی بی‏ارزشتر است (گفتند: در این جا مردی از اهالی عراق بلند شد و نامه‏ای به دست امام (ع) داد و امام (ع) آن را مطالعه می‏فرمود، گفته شد مسائلی در آن بود که می‏بایست جواب می‏داد. وقتی خواندن نامه به پایان رسید، ابن عباس گفت یا امیرالمومنین! چه خوب بود سخن را از همانجا که قطع شد آغاز می‏کردید؟ امام (ع) فرمود:) هرگز! ای پسر عباس، شعله‏ای از آتش دل بود، زبانه کشید و فرو نشست، (ابن عباس می‏گوید، به خدا سوگند! بر هیچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام (ع) اینگونه اندوهناک نشدم، که امام نتوانست تا آنجا که دوست دارد به سخن ادامه دهد)
۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۲۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا